تو را تمنا میکند
نگاهی به درازای تاریخ
و به مسلخ می کشد
حس غبار گرفته ی سالهای انتظار را
و رنگ زمستان گرفته
نفس هایی که به گرمای تموز پناه برده اند
دیگر آواز نمی خوانند چلچله ها
که گرفتارند به چنگ عقاب ها
و قصه ای نقل نمی شود
از پس هجوم احساسات بی حساب
تو را بهار تمنا میکند
به عطر اردیبهشت
تو را جویبار تمنا میکند
به وقت آرامش
.

پ ن: به وقت خرداد، به رنگ فراموشخانه.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها